اپیزود معمای زمان

بازی “معمای زمان” چهارمین اپیزود بازی محیطی زرون بود که در گیم نت واقعیت مجازی هفت آسمان شهر بندرعباس، در تاریخ 2 دی 1398 برگزار شد.
در این بازی بیش از 30 تیم به دنبال کردن سرنخ های زمان پرداختن.
حل معمای زمان با فهمیدن داستان هُرودات ساعت ساز امکان پذیر بود.
در این بازی برای اولین بار شما امکان اشتباه کردن و بازگشت به زمان گذشته و درست کردن اون اشتباه رو داشتید ، اما فقط برای یکبار.
تیم ها شش مرحله ی سخت رو پیش رو داشتن و با کنار هم قرار دادن سرنخ شش مرحله ، چالش نهایی رو میتونستن بدست بیارن.بعضی از تیم ها تلاششون رو برای پیدا کردن گنج های خارج از بازی بیشتر کرده بودن.در نهایت سه تیمی که امتیاز بیشتری رو جمع آوری کرده بود برنده ی بازی شد.

60 درصد

سختی

معمایی

ژانر

60 نفر

ظرفیت

مجموعه بازی هفت آسمان

مکان

آزاد

رده سنی

بازی رومیزی

جایزه

خلاصه داستان

هُرودات آخرین فرزند خانواده ساعت سازان بود، خانواده ای که ده فرزند داشت. از وقتی چشم باز کرد ، خود را در میان انواع ساعت های مختلف و پدر را در زیر زمین مشغول ساخت و تعمیر ساعتها دیده بود.
وقتی هفت ساله شد، از سر کنجکاوی و کششی کم‌نظیر از سمت ساعت‌ها، شروع به کار با اسباب پدر کرد و در ده سالگی می‌توانست بیشتر ساعت ها را به تنهایی رو به راه کند. پدرش عقربه ای به او هدیه داد که اسم هرودات بر روی آن حک شده بود.
اما هرودات می‌دانست که عقربه‌ها چیزهای بیشتری در خود نهفته‌اند که هر کسی قادر به فهمیدن‌شان نیست. اسراری از عمیق‌ترین وجود انسان‌ها که در مفهومی به نام زمان گم شده، چرا که سال‌ها پیش زمان برای گمراه کردن انسان‌ها به وجود آمده بود.
او شروع به سفر کرد و از بهترین ساعت‌سازهای دنیا کمک خواست تا به دانشش در مورد زمان بیافزاید.
صد سال بعد، آوازه‌ی زیبایی و ساعت‌های دقیق و عجیب او خیابان به خیابان و شهر به شهر پیچید و خیلی زود همه برای خریدن ساعت‌هایش مشتاق شدند.
هر کس که ساعت هرودات را داشت، می توانست شش بار به گذشته‌اش برگردد و تصمیماتش را عوض کند. اما برای هر کار مهمی، بهایی وجود دارد و بهای هر بار تغییر گذشته، اهدای بخشی از روح افراد به هرودات بود. هرودات تشنه ی کامل شدن بود و هربار بیشتر از دیگران هدیه می‌گرفت، طماع‌تر می شد.
او کم کم مردم را برده‌ی زمان کرد، چنان که حاضر بودند تمام اموالشان را بدهند تا یکی از ساعت‌های هرودات را داشته باشند. حتی در خانه و خیابان‌ها ساعت‌های هرودات بود که تمام توجه مردم را جلب می‌کرد و پس از مدتی مردم به جای آن که غذا بخورند یا بخوابند، یا هر کار دیگری انجام بدهند، به ساعت‌هایشان زل می زدند و به گذر زمان چشم می‌دوختند.
هرودات هر روز کامل و کامل تر می شد و تصمیم گرفته بود ساعتی بسازد که سفر به آینده را نیز ممکن سازد‌. پس عقربه ی ساعت شماری که پدرش به او هدیه داده بود را با دقت خاصی در ساعت جایگذاری کرد.
ساعت جدید هرودات چهار عقربه داشت. عقربه هایش هم گذشته را نشان می داد و هم آینده را.
او به آینده سفر کرد تا تمام زمان در دستانش باشد اما نتوانست به زمان حال باز گردد و در لایه های زمان گرفتار شد. با گرفتار شدن  هرودات طلسم زمان شکسته شد.
مردم از بند طلسم رها شدند و از ترس و واهمه، ساعت ها را شکستند. هیچکس دیگر اجازه نمی داد زمان او را کنترل کند یا عمرش را بگیرد. جز گروهی که وابسته ی زمان شده بودند و ساعت سفر هرودات را در جایی مخفی کردند تا دست هیچکس به آن نرسد.
تا زمانی که هر چهار عقربه ، کاملا روی هم قرار گیرند.

در اپیزود معمای چه گذشت ؟!

گالری عکس

دیدگاهتان را بنویسید